English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9105 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
footage U طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
planck law U مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
in a way <idiom> U به مقدار از چیزی
cassette U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pouring U مقدار ریزپ چیزی
excesses U مقدار زیادی از چیزی
pour U مقدار ریزپ چیزی
excess U مقدار زیادی از چیزی
poured U مقدار ریزپ چیزی
pours U مقدار ریزپ چیزی
minimum U کوچکترین مقدار چیزی
give or take <idiom> U از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
pancromic U فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
yardage U میزان و مقدار چیزی بحسب یارد
makeweight U مقدار کمبودی که باید به وزن چیزی اضافه شود
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
reels U قرقره فیلم حلقه فیلم
reel U قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling U قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled U قرقره فیلم حلقه فیلم
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
trap U وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
filmstrip U نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
in conformity with U برحسب
agreeably to U برحسب
at the request of U برحسب
incompliance with U برحسب
in terms of U برحسب
in accordance with U برحسب
unitage U برحسب
pursuant to U مطابق برحسب
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
at choice U برحسب دلخواه
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
to out ward seeming U برحسب فاهر
by usage U برحسب عادت
custom U برحسب عادت
hit or miss U برحسب تصادف
haphazardly U برحسب تصادف
to U برحسب مطابق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
incidental <adj.> U برحسب تصادف
random <adj.> U برحسب تصادف
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
percentages U برحسب درصد
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
tonnage U وزن برحسب تن
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
at random <adv.> U برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
percentage U برحسب درصد
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
accidental <adj.> U برحسب تصادف
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
outwardly U برحسب فاهر
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
pounder U برحسب لیره کوبنده
classis U تقسیم برحسب طبقه
cl U برحسب بار هر کامیون
milage U سنجش برحسب میل
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
mileage U سنجش برحسب میل
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
velocity U تندی برحسب زمان
ritually U برحسب ایین وشعائر
velocities U تندی برحسب زمان
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
pounder U وزن شده برحسب رطل
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
headings U حرکت برحسب قطب نما
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
heading U حرکت برحسب قطب نما
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
headings U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
candlepower U میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
gauge pressure U فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
heading U سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
film U فیلم
film leader U فیلم
loads U فیلم
load U فیلم
filmed U فیلم
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
film reader U فیلم خوان
film developer U سازنده فیلم
instruction film U فیلم اموزشی
film recorder U ضباط فیلم
filmier U فیلم مانند
filmiest U فیلم مانند
film recorder U فیلم نگار
advertising spot U فیلم تبلیغاتی
cinematograph U اپارات فیلم
acetate film U فیلم استاتی
instruction film U فیلم درسی
microfilmed U میکرو فیلم
film U فیلم سینما
microfilming U ریز فیلم
film U فیلم عکاسی
microfilming U میکرو فیلم
peepshows U فیلم شهوانی
microfilms U ریز فیلم
peepshow U فیلم شهوانی
filmed U فیلم عکاسی
filmed U فیلم سینما
microfilmed U ریز فیلم
telefilm U فیلم تلویزیونی
negative film U فیلم منفی
film strip U نوار فیلم
film-strip U نوار فیلم
film-strips U نوار فیلم
microfilm U ریز فیلم
microfilm U میکرو فیلم
moving picture U فیلم سینما
microfilms U میکرو فیلم
as good as a play <idiom> U مثل فیلم
positive film U فیلم مثبت
filmstrip U فیلم سینمایی
picturize U فیلم برداشتن از
x ray film U فیلم رونتگن
phonofilm U فیلم صدادار
filmy U فیلم مانند
phonofilm U فیلم سخنگو
reversal film U فیلم معکوس
talkie U فیلم ناطق
talkies U فیلم ناطق
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
magnetic thin film U فیلم نازک مغناطیسی
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
false colour U فیلم رنگی مصنوعی
cinematograph U دوبین فیلم برداری
metol U دوای فهور فیلم
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
1due amount
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
1فیلم اموزش صنایع دستی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com